۱۳۸۷/۰۲/۰۱

1387,02,01 سوغات سفر جنوب



این سوغاتی رز بود که از جنوب برام آورد، خیلی خوش مزه بود دستش درد نکنه.

۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

rose tasmime sakhti baraye zendegysh gerefte bud..ama ye tasmime dorost bud..dasht sakhtihash ro tahamol mikard..hala shoma hich komaki behesh nemikonid..ba zadan in weblog ham faghat baes mishid har ruz biad inja o bekhune tamum shodane rabete o raftan be samte dige barash sakht tar beshe..kami ham be fekre un bashid

ناشناس گفت...

سلام به دوست ناشناس
اگر خودتون رو معرفی میکردید شاید بهتر میشد منظورتون رو فهمید. مرسی که کامنت گذاشتی

ناشناس گفت...

نوش جاااان.با چايي بخور خوشمزه س.
نميدونستم استعفا دادي...
مرسي كه آدرس وبلاگت رو دادي.
من الان نميتونم كامنت بذارم.هم اينجا خيلي شلوغه و هم سرم درد مي كنه...
مواظب خودت باش تا بعد...

ناشناس گفت...

فقط امدم بگم سیستم نظر خواهیتون با فایر فاکس باز نمیشه با اکسپلورر باید باز کرد.....
شرمنده سر زده آمدم.....

ناشناس گفت...

مرسی از اطلاعتون. سعی میکنم اصلاحش کنم.

ناشناس گفت...

kheyli bahal va gheyre montazere bood

ناشناس گفت...

خسته نباشین
من همیشه وب رز جون می خونم ولی کامنت نمی زارم به جز مواقعی
اینجام نتونستم کنترل کنم خودمه وکامنت گذاشتم
ببخشید فضولی می شه تو زندگیتون
خیلی خوششحالم که زنده موندم و امروز دیدم هر چند اتفاق خاصی نیافتاد ولی مطمنام یه ذره خوشحال شد
رسته هرکس تقصیر واسه شما گذاشت به قول خود رزی این ظلم و نا حق شما دلیل دارین لابد
به هر حال امیدوارم اگه با هم ازدواج نکردین همیشه به یاد هم بوده و دوستای خوبی باشین
به امید روزهایی شاد

ناشناس گفت...

خیلی ممنونم

ناشناس گفت...

نظر خودم؟راجع به چي؟!!!
من يه پست جديد نوشتم.بخونش شادي جوابت رو گرفتي.
تو براي من هموني هستي كه بودي.خوشحالم كه نوشته هات رو خوندم.خيلي چيزها هست كه ميخوام بگم ولي اينجا نه...اينجا پر از نامحرم و كج نظره.خودت كه ديدي!
حالا فهميدي چرا كامنتدونيم تاييديه؟!
حق داري عصباني بشي و ناراحت.ولي عزيزم مگه تو نگفتي فقط به خاطر من اومدي اونجا و اينها رو نوشتي؟
پس بازم اگه خواستي بيا اونجا و بخون.اونجا نوشته هاي منه.
اونجا همون چيزهاييه كه بهت گفتم خجالت ميكشم تو بخونيشون...
تو هنوز هموني كه بودي.تو همونLSK من هستي هنوزم....
مواظب خودت باش.

ناشناس گفت...

تو هميشه نظرت با همه فرق داشته.اينكه عجيب نيست...حالا چون حرفهاي تو به مذاق چند نفر خوش نيومده ديگه نميخواي بياي اونجا؟!!!
اونجا رو من مينويسم.من.همون كه ديديش و ميشناسيش.نه چند نفري كه حرفهاي تو به مذاقشون خوش نيومده!!!
كي ميتونه بگه تو لايقي يا نالايق؟هيچ كس...
عصباني نباش.ناراحت نباش.
اونجا من مينويسم براي تو.اينجا هم تو مينويسي براي من.طرفين ماجرا من و تو هستيم نه هيچ كس ديگه اي...
كاش ميشد خيلي چيزهاي ديگه رو برات بگم.ولي اينجا نميشه...اينجوري نميشه...
مواظب خودت باش.آروووووم باش.

ناشناس گفت...

خیلی ممنونم از کامنتت و دلداری هات
ولی 1 سوال برتی من پیش اومده: اون آدم هایی که اینقدر ازشون تعریف میکردی، همین ها بودند؟ من گفتم: خیلی چیز ها دست گیرم شد، فکر کنم گرفتی منظورم رو. آدرس اینجا رو تا امروز هیچ کس نواشت، مال من بود، مال خودم، مال درد دل هام، ولی الان دیگه نیست. فکر کنم الان دیگه رابطه من و تو جوری نیست که از یک حدی بیشتر تو کار هم اظهار نظر کنیم. ولی حواست رو در مورد خیلی ها تو این آدم ها جمع کن. اگر حدفت فقط نوشتن و درد دل کردنه، نه چیز دیگه

ناشناس گفت...

چقدر پیچیده..کلی حس های متفاوت اومد سراغم..مدت زیادیه وبلاگ رز سفید رو میخونم و گاهی شاید اگر حسی باشه کامنتی میگذارم..به نظرم نویسنده این جا با سسلی که از اونجا میشناختم فرق داره.یه آدم ساده و بی شیله پیله که حرف آخرش رو اول میزنه و...شاید اشتباه میکنم اما حسم اینو میگه.اگر اینجایی که مال شمای تنها بود و نه هیچ کس دیگه (که انگارprivacy خودش رو از دست داده !)پا برجا بود باز هم سر میزنم..
پاینده باشید

ناشناس گفت...

نمیدونم چرا اما خوندن نوشته های اینجا آرامش خاصی داره..حتی اگر خط به خطش پر باشه از درد ها ودلتنگی های پنهونی و پر رمز و راز.شاید چون نویسنده اینجا با دلش حرف میزنه..هیچ سیاست یا حس خود برتر بینی خاصی لابه لای نوشته هاش نیست..اگر دو بار کامنت گذاشتم برای این بود که چند پست دیگه هم خوندم.ببخشید اگر پر حرفی کردم(:

اینجا جای خوبیست برای نوشتن... Dont
give up!

ناشناس گفت...

سلام
به نظر من شما اگر بخواهید خیلی قشنگ می نویسید. نوشته سقف آرزوها که اشک منو در آورد. کاملا معلوم بود از دل برمی یاد.
همونطور که برای رزی نوشتم متن هر دو شماها خلص ترین احساسات بشری رو در خودش داشت.
واقعا خوش به حال هردوتون که چند صباحی هم که شده "رفیق" گرمابه و گلستان شش دنگ خودتون رو پیدا کرده بودید.
بهترین آروزها برای هر دو شماها

ناشناس گفت...

سلام آقای سسل خان ِ رزی عزیز ما!
خیلی خوشحالم که بالاخره بلاگ شما رو دیدم..
تو این چند ماهی که بلاگ رزی رو می خونم،رز برام تبدیل شده به یک دوست نادیده ی بسیار بسیار عزیز(طوری که حتی یه بار خوابش رو دیدم!)،عشق و دوستی شما و ارتباطتون همیشه برای من ستودنی است...
رزی اونقدر از شما تعریف کرده که مشتاق شدیم بیشتر ازتون بدونیم و بخونیم...

ممنونم ازتون برای سوپرایز فوق العاده اتون در 29 فروردین،و اون روز رویایی که برای این دوست جون ما ساختید...
براتون شادی و آرامش آرزو میکنم.
در ضمن این چند تا پستی که از بلاگتون خوندم دیدم که شما هم خیلی ساده و صمیمی مینویسید.ولی امیدوارم پستهای آینده اتون بیشتر از شادی باشه نه دلتنگی...

ناشناس گفت...

ey baba khejalat bekeshin,haya ham khoob chiziye,cheghadr ravani peyda mishe.sara